EN عنوان مقاله | Criticism the: Substantive Proceedings on the Medical Council’s Disciplinary Decisions, in the Court of Appeals |
---|---|
نویسندگان | صادق شریعتینسب |
نشریه | دوفصلنامه نقد و تحلیل آراء قضایی |
كد DOI/DOR | 10.22034/analysis.2023.2007365.1030 |
شماره صفحات | ۳۸۸ |
صفحه پايان | 417 |
شماره مجلد | ۲ |
نوع مقاله | Original Research |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۲/۱۵ |
رتبه نشریه | علمی - تخصصی |
نوع نشریه | الکترونیکی |
کشور محل چاپ | ایران |
نمایه نشریه | https://analysis.illrc.ac.ir/ |
چکیده مقاله
در «قانونِ سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران» مصوب 1383، برای رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفه ای و انتظامیِ مشاغل پزشکی، سه مرحلة رسیدگیِ شبه قضایی، به ترتیب: در هیأتهای انتظامیِ بدوی، تجدیدنظر، و سپس هیأت عالی انتظامیِ این سازمان، پیشبینی شده است. تبصرة الحاقی به مادة 40 مصوب 1384، آرای قطعی هیأتهای مزبور را، «قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان» اعلام کرد. در اجرای این حکم، میان برخی محاکم تجدیدنظر استان، اختلاف ایجاد شد؛ بر این اساس که آیا شأن و صلاحیتِ دادگاه تجدیدنظر در رسیدگی به دعاوی مزبور، شکلی (=حُکمی) و نظارتی است، و درنتیجه در صورت نقض ماهویِ رأی، میباید آن را برای رسیدگیِ مجدد، به هیأت انتظامیِ همعرض ارجاع دهد؟ یا صلاحیت آن ماهوی (=موضوعی) و اصلاحی است، و بنابراین در صورت نقض، باید رأساً اقدام به صدور رأیِ ماهوی کند؟ رأی وحدت رویة شمارة 797 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، واژة «تجدیدنظر» را، در معنای مرسومِ آن، و تابع احکام عمومیِ قانون آیین دادرسی شمرد. در نتیجه، شأن دادگاه تجدیدنظر را رسیدگی ماهوی دانست. اما بنا به: 1. ماهیت شبه قضاییِ هیأتهای انتظامی پزشکی، و شأن و جایگاهِ دادگاه تجدیدنظر استان نسبت به آنها؛ 2. اصل تخصص در رسیدگی به دعاوی صنفی؛ 3. اختصاص مفهومِ اصطلاحی تجدیدنظر، به آرای غیرقطعی؛ 4. دلالت سنّت قضایی و اصول دادرسی بر شکلی بودن رسیدگی در «مرجعِ سوم»؛ 5. نقضِ غرض و بیهودگیْ در رسیدگیِ ماهویِ چهار مرحلهای به دعاویِ انتظامی؛ 6. و نهایتاً بلااشکال بودنِ رسیدگیِ شکلی در دادگاه تجدیدنظر استان؛ به نظر میرسد قائل شدن به شأن نظارتی و شکلی برای دادگاه تجدیدنظر، با اصول دادرسی و عرف قضایی و ملاحظات عملی، سازگارتر است. این نوشتار، بر مبنای روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از ابزار استدلال و قیاس و استقراء، و مستنداً به اصول و قواعد دادرسی، در پیِ اثبات این نتیجه است.