نویسندگان | حسین وفاپور- محمد محمدرضایی |
---|---|
نشریه | قبسات |
ارائه به نام دانشگاه | دانشگاه تهران |
شماره صفحات | ۶۳-۹۲ |
شماره سریال | ۹۰ |
شماره مجلد | ۹۰ |
ضریب تاثیر (IF) | 1 |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷-۱۱-۰۱ |
رتبه نشریه | ISI |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
چکیده مقاله
از عناصر مهم اکثر ادیان، سفارشها و تأکیدات اخلاقی است؛ بهنحویکه ارتباط وثیقی بین حوزه دین و اخلاق فرض شده است. در دو دین مسیحیت و اسلام نیز وابستگی اخلاق به دین به عنوان موضوعی مفروغعنه تلقی میشود. در این مقاله به بررسی نظرات رابرت آدامز و علامه طباطبایی، دو تن از متفکران معاصر این دو دین در موضوع ارتباط دین و اخلاق و نحوه وابستگی اخلاق به دین از نظر آنان پرداخته شده است. آدامز، از طرفداران نظریه امر الهی در دوران معاصر، سعی کرده است با تفکیک مقام ارزش از مقام الزام در اخلاق و وابستهدانستن الزام به امر الهی و استقلال ارزش از امر الهی، همچنین با جداساختن عنصر معنا از ماهیت در عبارات و گزارههای اخلاقی نظریه خود را از بند اشکالات تقریر سنتی وارد بر نظریه امر الهی رها سازد. در این مقاله مطرح شده است که میتوان مفهوم خوبی از منظر آدامز و مراتب آن را با مبحث مراتب وجود از نظر علامه و بحث وجدان و ندای درون در آدامز و مبحث فطرت و نقش آن در اخلاق از دیدگاه علامه مقایسه کرد؛ همچنین مبحث الزام در آدامز با اعتباریات در علامه مورد مطابقت قرار گرفته است. ضمناً موضوع ساخت اجتماعی اخلاق از نظر علامه که فلاسفه اسلامی کمتر بدان پرداختهاند، با نظر آدامز در باب نقش دیگری و اجتماع در شکلگیری اخلاق، مقایسه شده است.